«غدیر خم» نام ناحیهای است در میان مکه و مدینه که بر سر راه حجاج قرار دارد. غدیر خم نام محلی است که به خاطر وجود برکهای در این محل، که در آن آب باران جمع میشده است، به این نام (غدیر خم) شهرت یافته است. غدیر در ? - ? کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در ?? کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه میباشد. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. غدیر خم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان واقع میشد اما دارای گرمایی طاقت فرسا و شدید بود.[1]
ماجرای غدیر خم با تفاوت هایی در کتب حدیث و تاریخ مسلمانان روایت شده است. به طوری که برخی از بخش های آن متواتر و قطعی است و برخی از بخش های آن چندان معتبر و مورد اتفاق نیست. در میان بزرگان و محدثین اهل سنت و به دنبال دقت آنان بر روی راویان و طرق متفاوت نقل حدیث غدیر، اندیشمندان بسیاری، حدیث غدیر را حدیثی حسن و عده کثیری روایت غدیر را روایتی صحیح دانستهاند و حتی در نزد عدهای از بزرگترین صاحبنظران اهل تسنن، با توجه به شمار فراوان راویان و طرق متعدد نقل حدیث، که روایت غدیر دارد، آنرا حدیثی متواتر ذکر نمودهاند، که شکی در صحت آن نیست. [2] به عنوان نمونه محمد بن جریر طبری مفسر و مورخ معروف اهل سنت در کتاب «الولایة فی طرق الحدیث الغدیر» که اسقلالا در حدیث غدیر نوشته و آنرا از ?? طرق روایت نموده است.[3] همچنین حافظ ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید بن عبدالحمن الکوفی معروف به ابن عقده در کتاب «جمع طرق حدیث الغدیر» این حدیث را با بیش از ??? طریق از صحابه پیامبر نقل کرده است.[4] همچینین شمس الدین محمد ذهبی، عالم اهل سنت، رساله جداگانه ای درخصوص طرق متعدد حدیث «رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه» نگاشته است. [5] همچنین عموم دانشمندان شیعه روایت ماجرای غدیر را متواتر میدانند.[6]
کتب مفصلى در زمینه بحثهاى رجالى و تاریخى مربوط به سند حدیث غدیر تألیف شده است که بهترین نمونه آن کتاب الغدیر تألیف علامه بزرگ شیخ عبد الحسین امینى نجفى معروف به علامه امینی رضوان الله علیه است.
در این کتابها، اسماء راویان حدیث غدیر جمع آورى شده و از نظر رجالى در باره موثق بودن راویان بحث شده و تاریخچه مفصلى از اسناد و راویان حدیث غدیر تدوین شده و جنبههاى اعجاب انگیز آن در زمینههاى اسناد و رجال تبیین گردیده است. ذیلا به دو نمونه اشاره مىشود :
ابو المعالى جوینى مىگوید: در بغداد در دست صحافى یک جلد کتاب دیدم که بر جلد آن چنین نوشته بود:«جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه» و بعد از این مجلد بیست و نهم خواهد بود.» (1)
ابن کثیر مىگوید:« کتابى در دو جلد ضخیم دیدم که طبری در آن، احادیث غدیر خم را جمع آورى کرده بود.» (2)
اگر چه کتاب براى معرفى در این زمینه بسیار زیاد است ولى در اینجا چند کتاب به عنوان راهنمایى و براى آگاهى از مباحث مربوط به سند حدیث غدیر معرفى مىشود:
1. الطرائف، سید ابن طاووس، ص 33.
2. کشف المهم فی طریق خبر غدیر خم، سید هاشم بحرانی.
3. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 37، ص 181 و 182.
4. عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانی،ج 15/3 ص 307 تا 327.
5. عبقات الأنوار، میر حامد حسین هندی، جلد غدیر.
6. الغدیر، علامه امینى، ج 1، صص 12 تا 151، و 294 تا 322 .
7. خلاصه عبقات الأنوار، علامه محقق سید علی حسینی میلانی دامت افاضاته، جلد غدیر.
از آغاز ذی القعده سال دهم هجری که مقارن با آخرین سال زندگانی پیامبرصلی ا...علیه وآله وسلم بود، به تمام مناطق مسلمان نشین و طوائف و قبائل مسلمان عربستان خبر داد که وی در این ماه به مکه معظمه خواهد رفت و مراسم عمره و حج را به جای خواهد آورد و بدین ترتیب بزرگترین اجتماع مسلمانان شکل گرفت، که معروف به حجةالوداع است. [7]
با پایان حج محمدصلی ا...علیه وآله وسلم به سرعت دستور حرکت جهت اجتماع در غدیر خم را دادند. حتی دوازده هزار از اهل یمن - که برای رفتن به وطن خود باید مسیر دیگری را میرفتند - به دستور او با کاروان مسلمانان همراه شدند.[8]
در میان راه مکه و مدینه در غدیر خم، آیه قرآن نازل گردید:
«ای پیامبر!(صلی ا...علیه وآله وسلم ) آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهات خواهد داشت [9] [10].»
در پی نزول این آیه، رسول خدا(صلی ا...علیه وآله وسلم ) دستور دادند تا همهی کاروانیان در آن محل اجتماع کنند، و در همان جا خطابهی طولانی غدیر توسط پیامبر اکرم صلی ا...علیه وآله وسلم ایراد گردید.
برخی بخشهای این سخنرانی - که در معرفی مقام امیرالمؤمنین( علیه السلام) میباشد - چنین است:
بعد از پایان خطابه، این آیه برپیامبرصلی ا...علیه وآله وسلم فروفرستاده شد:
امروز کافران از دین شما مأیوس شدند. پس از آنان نهراسید و از من (پروردگار) بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام داشتم و اسلام را به عنوان دینتان پسندیدم[11] [12].»
مراسم بیعت مسلمانان با پیامبر صلی ا...علیه وآله وسلم و امیر المؤمنین علیه السلام سه روز به طول انجامید و حتی بانوان با قرار دادن دست خود در ظرف بزرگ آبی که در سوی دیگر آن در درون خیمه، دست پر صلابت امام علی علیهالسلام قرار داشت، بیعت خود را اعلام میکردند.
به نظر شیعه منافقین که گروه قابل توجهی را تشکیل میدادند، در ماجرای غدیر و به اراده الهی، نتوانستند نیات پلید خود را آشکار و عملی سازند. اما در میان جمعیت شبهه افکنیهایی نسبت به اقدام پیامبرصلی ا...علیه وآله وسلم انجام میدادند و شخصی به نام «حارث فهری» را تحریک نمودند تا نزد رسول خداصلی ا...علیه وآله وسلم بیاید و علی رغم همه تصریحات حضرت در ضمن خطبه، سؤال کند که آیا آن چه در مورد علی بن ابی طالب (علیه السلام) گفتی از جانب پروردگار بود یا از جانب خود؟ نبی اکرم صلی ا...علیه وآله وسلم در پاسخ فرمودند:
«خداوند به من وحی کرده است و واسطهی بین من و خدا جبرئیل است و من اعلام کنندهی پیام خدا هستم و بدون اجازهی پروردگارم، خبری را اعلام نمیکنم.»
حارث که شدت غضب و غیظ نسبت به امیرالمؤمنینعلیه السلام همهی وجودش را گرفته بود گفت: «خدایا اگر آنچه (حضرت) محمدصلی ا...علیه وآله وسلم میگوید حق و از جانب تو است، سنگی از آسمان بر ما ببار و یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.»
در پی این سخن، در مقابل دیدگان بهت زدهی حاضران سنگی از آسمان بر سر او فرود آمد و هلاکش گرداند.
علامه امینی(?) فهرست دهها منبع از اهل تسنن، که ماجرای یاد شده را به عنوان شأن نزول آیهی اول سورهی معارج یاد کردهاند، ذکر نموده است. ترجمهی آیات اول این سوره چنین است:
شیعیان کلمه «ولی» را به معنای پیشوا و رهبر میدانند.